پخش زنده
امروز: -
رئیس مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه غرب قطعاً در صورت نقض توافقنامه هستهای ژنو پشیمان خواهد شد، گفت: لزومی ندارد که الآن بگوییم در واکنش به آن اقدام چه میکنیم، زیرا سناریوی آن طراحی شده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، آقای علی لاریجانی درباره مسائل داخلی به ویژه پرونده هستهای، مسائل روز منطقه و جهان اسلام با شبکه بینالمللی پرستی.وی مصاحبهای انجام داده که متن آن به این شرح است:
- در 24 نوامبر 2013 ایران و گروه 1+5 به یک تفاهمنامهای رسیدند که نقشهای برای شرایط مذاکرات هستهای ایجاد کرد، اولین احساس شما بهعنوان رئیس پارلمان ایران، بعد از اینکه که شنیدید ایران و 1+5 به تفاهم رسیدند، چه بود؟.
رئیس مجلس: به طور طبیعی درباره این موضوع احساس خوبی داشتم چون ایران همیشه بهدنبال این بود که مسئله را ازطریق مذاکرات حل کند و قبل از اینکه محتوایش را متوجه شویم از رادیو و تلویزیون شنیدم و دیدم که گفتگو ثمربخش بوده و یک توافق اولیه برای مدت 6 ماه انجام شده است و من خشنود بودم.
- چرا ما قبلاً به این توافق نرسیده بودیم؟ ایران سالهای سال با گروه 1+5 در حال مذاکره بود، فکر میکنید چرا این توافق و تفاهم در گذشته انجام نشده بود؟.
آقای لاریجانی: عوامل مختلفی در این موضوع نقش داشت، بخشی از این موضوع به رفتار کشورهای غربی و قدرتهای بزرگ مربوط میشد، زیرا این کشورها هنوز باور نداشتند که این مسئله باید از طریق مذاکرات حل شود، بیشتر با فشارهای روانی و تهدید نظامی و گاهی هم از سلاح تحریم استفاده کردند و تلقی این کشورها این بود که با این اقدامات ایران را از گامهای بعدی در حوزه هستهای منصرف میکنند، بنابراین، این باعث میشد که گاهی مذاکره و گاهی میز مذاکره را ترک میکردند.
نکته بعدی این بود که حوادثی در منطقه رخ میداد که این کشورها از روی لجبازی برای ایران فشارهایی را تجویز میکردند چون من به طور جدی معتقدم که مسئله آنها مسئله هستهای ایران نیست، بلکه آنها بهدنبال مسائل دیگری در منطقه هستند، از این رو شاهد هستیم که روشهایی که درمورد حوادث منطقه رخ میدهد کاملا تأثیرگذار بود، برای مثال زمانی که جنگ 33 روزه رخ داد کسینجر در مقالهای نوشت که الآن زمانی است که باید یک فشار به ایران بیاوریم و این کشورها ظرف 48 ساعت یک قطعنامه علیه ایران صادر کردند، در حالی که جنگ 33 روزه مربوط به حمله رژیم صهیونیستی به لبنان و دفاع حزبالله و مقاومت بود، از این رو اینکه به خاطر مسئله هستهای فوری این اقدام را انجام دادند نشاندهنده این است که این کشورها موضوع دیگری را دنبال میکردند.
همان موقع آقای سولانا با من تماس گرفت و گفت که من خیلی از شما عذر میخواهم چون ما قرار بود که هفته بعد با هم ملاقات کنیم و وی گفت که خرابکارها کار خودشان را انجام دادند.
نکته سوم این است که گاهی اشتباهات در درون ما هم بود، یعنی گاهی افراد مذاکرات را دقیق دنبال نمیکردند و گاهی میگفتند که لازم نیست درباره مسئله هسته ای مذاکره کنیم.
- به نظر شما آیا اشتباه بود که مسئله هستهای در مذاکرات بهعنوان یکی از مسائل مطرح میشد؟
رئیس مجلس: اگر مسئله هستهای بهعنوان یکی از مسائل مطرح شود اشکالی ندارد، اما اگر بگویند که در مذاکرات درباره مسائل هستهای صبحت نمیکنیم این حرف غلط است. البته این موضوع سهم کوچکی در ماجرا دارد و بیشتر ثقل موضوع مربوط به فشارهای کشورهای غربی در موضوعات دیگر و انگیزههای دیگر بود یا میخواستند کاری بکنند که ایران منصرف شود.
در شرایط کنونی اوضاع فرق کرده، زیرا ایران از نظر موضوع هستهای به جایگاهی رسیده است که نمیتوان آن را انکار کرد، یعنی زنجیره هستهای در کشور به نتیجه رسیده است، برای مثال در مسئله غنی سازی ایران زودتر به نتیجه رسیده بود اما در یک حجم قابل توجه نبود که این میزان و حجم قابل توجه رخ داد، علاوه بر این کشورهای غربی فکر میکردند که ایران به فناوری میله سوخت که یک فناوری بسیار دقیق است، دست پیدا نمیکند، حتی به خود من گفتند که شما نمیتوانید به این فناوری برسید، اما خوشبختانه به این فناوری هم رسیدیم. یعنی زنجیره کار هستهای کشور به نتیجه رسیده است.
- خیلی از کشورهای غربی معتقدند که فشارها بر ایران بیشتر شده و نتیجه بیشتر شدن فشارها این بوده است که ایران به پای میز مذاکرات بیاید، نظر شما در این باره چیست؟
آْقای لاریجانی: من هم این موضوع را شنیدهام، اما به نظر من مقامات امریکایی برای اینکه افکار عمومی داخلی خود و رفتارهای غلط گذشته خود را توجیه کنند و برای بستن دهان بسیاری از صهیونیستهایی که لابیگر قوی هستند، این مطلب را مطرح و جعل میکنند؛ اما این موضوع دو حالت دارد نخست اینکه این مطالب برای تبلیغات مطرح میشود.
من فکر می کنم خیلی مطالب مطرح شده مصرف داخلی دارد یا اینکه با این مطالب بهدنبال حفظ شخصیت و پرستیژ خود هستند؛ زیرا میگویند چرا ما باید برخی از عوامل مهم را که در گذشته منکر بودیم بپذیریم. به هر حال در بحث توافق مختصری که انجام دادند بحث غنیسازی را پذیرفتند، حال باید برای توجیه این موضوع یک جریانی را به راه بیندازند تا بر موضوع اصلی سایه بیندازد.
از طرف دیگر یک مقدار هم به این مسئله بر میگردد که شاید اشتباه محاسباتی هم کرده باشند، اگر این موضوع باشد قطعاً برای این کشورها در آینده خسارتآور خواهد بود، ما نمیتوانیم کاری در این باره انجام دهیم تنها میتوانیم به این کشورها بگوییم که باید مراقب باشید تا در دام تخیل خودتان گرفتار نشوید.
همچنین کشورهای غربی یک دوره چنین اشتباه محاسباتی انجام دادهاند که در آن دوره سه وزیر خارجه کشورهای اروپایی به ایران آمدند و به ایران تعهد دادند که ظرف مدت کوتاهی در صورت تعلیق فعالیتها میپذیرند که ایران فعالیت صلحآمیز هستهای انجام دهد. اما آن موقع یک اشتباه محاسباتی رخ داد آنها تازه راه مشکلات خود را پیدا کرده بودند، در آن موقع یکی از رهبران اروپایی در جنوب بصره در موقع سان دیدن از نیروهای خود گفت که ما میوه اشغال عراق را در تهران چیدیم که این اظهارات کنایه به توافقنامه ایران با این کشورها بود، اما ایران از روی حسن نیت این موضوع را پذیرفت اما این کشورها یک محاسباتی در این باره انجام دادند.
بعد از یک مدتی اشتباه محاسباتی این کشورها روشن شد، زیرا ایران ترسی از آنها نداشت و فکر میکرد که این کشورهای غربی صادقانه رفتار میکنند، لذا بعد از آن دوباره برگشت.
در شرایط کنونی دوباره نباید اشتباهات این کشورها تکرار شود، اگر تصور این کشورها این است که بهخاطر تحریمها، ایران به میز مذاکرات آمده است، حتما نگران باشند زیرا بعد از مدتی پاسخ این اشتباه را خواهند دید، ولی اگر در این باره و اینکه ایران به یک جایگاه هسته ای صلحآمیز رسیده است واقعبین باشند، میتوانند در مذاکرات به نتیجه برسند.
- علیاکبر صالحی در گفتگو با شبکه پرستی.وی گفت که در صورت نقض توافقنامه ازجانب امریکا و کشورهای مرتبط، ایران فعالیت هستهای خود را ظرف چند ساعت به حال قبل برمیگرداند، حال اگر امریکا و متحدان آن توافقنامه هستهای را نقض کنند، رویکرد پارلمان ایران چه خواهد بود؟
رئیس مجلس: نخست اینکه لزومی ندارد در این باره این قدر منفی نگاه کنیم، از این رو در این موضوع اگر مثبتاندیش باشیم بهتر است؛ یعنی در شرایط کنونی مسیر نسبتاً گام به گام به جلو میرود و مذاکرات کنونی مذاکرات نهایی است و تا چند وقت دیگر روشن میشود که آیا کشورهای غربی در این باره صادقانه عمل میکنند یا خیر. از این رو دلیلی ندارد در این مسئله نگاه منفی انتخاب کنیم.
از طرف دیگر ما در این باره فکر کردهایم و قطعاً از این رفتارهایشان پشیمان خواهند شد و ما چیزی را از دست نخواهیم داد و لزومی ندارد که الآن بگوییم که در واکنش به آن اقدام چه میکنیم، زیرا سناریوی آن طراحی شده است؛ بنابراین به نظر من باید تلاش کنیم که ملت ایران در گام بعدی به نتایج روشنی که میخواهد دست پیدا کند.
- خیلیها در غرب اعتقاد دارند که ایران به این نتیجه رسیده است که برای حل مسئله هسته ای باید با امریکا مذاکرات مستقیم انجام دهد، نظر شما در این باره چگونه است؟
آقای لاریجانی: واقعیت خلاف این موضوع و مطالب است، زیرا از دو سال پیش امریکاییها مستمراً برای مذاکرات پیغام میدادند، در این خصوص حتی اسناد آن هم موجود است و موضوعی پنهانی نیست، حتی قبل از دولت یازدهم هم آنها تقاضای مکرر برای مذاکره با ایران داشتند از این رو ما تقاضایی برای مذاکره با آنها نکردیم.
این مطالب وقتی میتواند مبنا قرار گیرد که ایران تقاضای مذاکرات مستقیم با امریکا داشته باشد، اما واقعیت عکس این موضوع است، یعنی اینکه از دو سال پیش مقامات این کشور مستمراً از کانالهای مختلف بهدنبال مذاکره بودهاند، البته ایران حرفهای آنها را شنید.
قطعاً این مطالب یک نوع توهم است، از اینرو باید قبول کنند که ایران مبانی و راهبرد روشنی برای کارهای خود چه در مسئله هستهای، چه در مسائل منطقه و چه در سطح بینالمللی دارد و این اصول، اصول استقلالخواهانه ایران است و دلیلی نمی بینیم که در این مسئله نوع دیگری رفتار کنیم.
حال اگر آنها به صورت پنهانی تقاضای مذاکره میکنند و بعد به صورت علنی ژست دیگری میگیرند، باید مشکل خودشان را خودشان برطرف کنند و به ما ربطی ندارد.
- فکر میکنید در پایان مسئله هستهای، آیا فشارهای غرب بر ایران کاسته خواهد شد یا پروندههای دیگر مانند حقوق بشر یا پرونده ساختگی تروریسم برای استمرار فشارها ایجاد میشود؟
رئیس مجلس: به نفع آنها نیست که بهدنبال حرکتهای ایذایی باشند، مسائل منطقه آنقدر تحولات سریعی دارد که قدرت پیش بینی را از امریکاییها گرفته است، از اینرو کدام یک از تحولات تونس، مصر و لیبی برای امریکاییها قابل پیش بینی بود، این قدر این تحولات برای آنها غیرقابل پیشبینی بود که درباره انقلاب مصر ظرف سه هفته، سه موضع متفاوت گرفتند.
یکی از مشکلات ما با غرب این است که چرا از دیکتاتورها در منطقه حمایت میکند، رویکرد این کشورها با شعارها و حرفهایشان سازگار نیست، شما هر کدام یک پرونده این کشورها را ببینید مشاهده میکنید که دیکتاتورهای این کشورها مورد حمایت غرب و امریکا بوده یا هستند، از حسنیمبارک یا بنعلی چه کشورهایی حمایت میکرد؟ بنابراین، این رویکرد وجهه خوبی برای این کشورهای غربی ندارد، از این رو باید بپذیرند که شرایط منطقه تغییر کرده است و اینکه این تغییرات را به برخی گروهها وصل کنند، درست نیست، زیرا یک نوع بیداری و یک نوع حضور فعال نیروهای مختلف بهویژه جوانان در صحنه وجود دارد، البته در کل دنیا این تحولات ایجاد شده، اما در منطقه ما این موضوع بیشتر رخ داده است.
آقای برژنسکی در کتاب خود نوشته است که من در تحولات جامعه جهانی این را می بینم که نیروی فعال سیاسی در میدان زیاد شده و این یک مطلب مهمی در کل دنیاست، البته در منطقه ما بهعلت استبدادزدگی و استعمار این خروش بیشتر است که باید درک شود.
کنترل تحولات منطقه ازجانب کشورهای غربی با ابزارهای گذشته امکانپذیر نیست، برای مثال هماکنون این کشورها دیگر نمیتوانند در کشورهای نفتخیز بایستند، یا از طریق نظامی اهداف خود را دنبال کنند، از طرف دیگر به طور حتم این کشورها با این اقدامات خودشان را در گردابی قرار میدهند. این موضوع شبیه کاری است که امریکاییها در افغانستان کردند که با حمله به این کشور بدون حل مشکلاتش هماکنون قصد ترک آن را دارند، حال آیا تروریسم بهعنوان یکی از اهداف حمله امریکا به افغانستان حل شده است؟
یا اشغال عراق چه نفعی برای این کشورها داشت که در آخر با سرشکستگی از این کشور خارج شدند، بنابر این با اقدام نظامی نمیشود در منطقه کاری انجام داد، از این رو باید رویههای این کشورها و نگاه به منطقه خاورمیانه عوض شود که قطعاً تحقق این موضوع به نفع خودشان هم هست، یعنی اگر توجه جدی و بلندمدت کنند نمیآیند خودشان را در گردابهای جدید خفه کنند.
- درباره تحولات منطقه، هماکنون سوریه درگیر مسائل سیاسی و نظامی است، ایران ازجانب برخی کشورهای غربی متهم است که در سوریه فعالیتهایی میکند و آنها معتقدند که نقش ایران در این کشور نقش منفی است، نظر شما در این باره چیست؟
رئیس مجلس: به نظر من مسئله سوریه در چهار سال اخیر که درگیری در آن وجود دارد، تا حدی سیما و چهره خودش را نشان داده است و احتیاجی به توضیح من هم ندارد، زیرا اگر فردی تحلیل دقیقی از صحنه انجام دهد و روندها را بررسی کند متوجه میشود که ایران راهبرد کاملا ً درستی را در این خصوص انتخاب کرده است.
در مسئله سوریه چند عامل مهم و تأثیرگذار وجود دارد، بدون تردید اگر کسی منصف باشد به این مسئله اذعان میکند که سوریه یکی از کشورهای مهم و خط مقدم مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است و هیچ یک از کشورهای عربی این نقش را نداشتند، حتی سوریه در جنگ 33 روزه و حمایت از مقاومت لبنان و حزبالله نقش داشت و بقیه کشورها یا سکوت می کردند یا حتی دستگاههای اطلاعاتی این کشورهای عربی، اطلاعات مورد نظر را به رژیم صهیونیستی میدادند، از اینرو این موضوع یک امتیاز برای سوریه بود زیرا این کشور همیشه نقش پیشرو در مبارزات ملت فلسطین داشت، همچنین سوریه چون یک زخمی در تصرف منطقه جولان ازجانب رژیم صهیونیستی دیده بود، همیشه انگیزه برای مبارزه و مقابله با این رژیم را داشت.
بنابراین با هجمهای بهدنبال تخریب نقش مثبت سوریه بودند و چون رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه دو سیلی محکم از مقاومت خورده بود بهدنبال این موضوع بود که این فشار را بیاورد، حتی از طریق ترور مرحوم مغنیه هم نتوانست کار مهمی انجام دهد، زیرا نیروهای ورزیده جدید جایگزین این افراد شدند.
حال بعد از چهار سال گذشته که میگفتند رژیم صهیونیستی در بحران سوریه هیچ نقشی ندارد، شاهد هستیم با ورود برخی از افراد مبارز و تروریست در سوریه، انتصاب این افراد به این رژیم بسیار روشنتر شده است، از این رو پیش بینی ایران در این باره دقیق بود.
از طرف دیگر قطعاً باید برخی اصلاحات سیاسی در سوریه انجام شود و دموکراسی در این کشور باید عمیق شود و ما به این موضوع باور داریم و کسی نمیتواند منکر این تفکر شود، زیرا ایران از همه انقلابهای منطقهای مانند انقلاب مصر، لیبی، تونس و بحرین حمایت کرده است و هیچ زمانی ایران از دیکتاتورها حمایت نکرده و در سوریه هم قطعاً همین موضوع است و ما رفتار سوریه را به سمت دموکراتیکتر شدن حتماً قبول داریم و این موضوع را با آنها در میان گذاشتهایم تا روند عمیق شدن دموکراسی در سوریه انجام شود.
ازطرف دیگر این سؤال پیش میآید که آیا دموکراسی باید مبتنی بر رأی مردم باشد یا اینکه یکعدهای دموکراسیسازی کنند. ما هماکنون با دو جریان مواجه هستیم. یک جریان بینالمللی که به بهانه دموکراسیسازی بهدنبال منافع خودشان هستند و کاری با نظامات بینالمللی ندارند، برای مثال در حوادثی که در اوکراین رخ داده است، اگر غرب شورشهای صورت گرفته در این کشور را دموکراسی میداند، پس باید همهپرسی کریمه را هم بر پایه همین دموکراسی قبول کند.
یکی از موضوعات مربوط به سوریه درباره نیروهای تروریستی است، این منافاتی ندارد که یک عدهای در داخل سوریه معترض باشند، اما نیروهای معترض هیچ زمانی اقدام به سر بریدن، شکافتن بدن اجساد و خوردن اعضای بدن این افراد را نمیکنند. ما با معارضان ارتباط داریم و میدانیم که این گروه اهل این اقدامات نبودند.
برای مثال داعش برای کشور سوریه نیست، زیرا بسیاری از اعضای داعش، بعثی هستند و از عراق به این گروه تروریستی پیوستهاند، از این رو وقتی رهبران این گروه را می بینیم، میفهمیم که آنها سابقه بعثی دارند و دولت اسلامی شام و عراق ریشه اصلی به بعثیها برمیگردد اما در فضاسازیهای انجام شده با عنوان دولت اسلامی به اقدامات دیگری مشغول است، به طوری که حتی القاعده هم ارتباط با این گروه را نفی کرد، پس افراد این گروه همان آدمکشهای عراق بودند که با حضور در سوریه تلفات ایجاد کردهاند.
این گروهها جزو جریانی هستند که توفیق پیدا کردند تا در سوریه، زنجیره منافع غرب و رژیم صهیونیستی را تکمیل کنند.
نکته بعدی در این باره، افراد و مردم واقعی سوریه هستند که برخلاف گروههای تروریستی که پایگاههای کمی دارند، این مردم جزو مسیحیان، علویان، اهل تسنن با تمام گرایشها و گروههای کرد هستند، که قطعاً خواستههای این افراد به جای اقدامات خشونتبار و تروریستی، تقاضاهای مسالمتآمیز سیاسی است، زیرا ما با این گروهها و این افراد ارتباط داریم و میدانیم خواسته آنها چیست، از اینرو مسیحیان از این موضوع ناراحت هستند که چرا کلیساهایشان در حال نابودی است.
در شرایط کنونی پیشنهاد ما این بود که در یک فضای سیاسی، سوریه با معارضان در داخل کشور به توافق برسد و نمایندگان تمام گروهها شامل مسیحیان، علویان، سنیها، کردها و دروزیها برای تصمیمگیری حضور داشته باشند و ایران قطعا پشتیبان یک وفاق ملی در سوریه بوده و هست اما به شدت مخالف این هستیم که با ایجاد هرج و مرج و با بهانه دموکراسیسازی اهداف دیگر را دنبال کنند.
ما به دوستانمان در منطقه گفته بودیم که ما لشکرکشی در بحرین را غلط میدانیم، زیرا با این اقدامات نمیتوان در این کشور و سوریه دموکراسی ایجاد کرد، دموکراسی باید با رأی مردم باشد و این موضوع با لوله تفنگ محقق نمیشود. حال بعد از مدتی به عقلشان رسیده است که به دنبال راهحل سیاسی بروند.
قطعا موضوع سوریه راهحل سیاسی دارد، اما متأسفانه کسی این موضوع را دنبال نکرد، هماکنون هم که برخی کشورها مذاکراتی را مانند ژنو 2 برگزار میکنند بیشتر بهعلت رفع مشکلات ایجاد شده در جریان رشته عملیات نظامی است تا با این اقدام یک پرستیژ سیاسی برای خود ایجاد کنند و قطعا این مسئله را نمیتوان با چیزهای دستساز حل کرد و رفع آن نیازمند اقدامات اصولی است.
هماکنون این سؤال پیش میآید که بعد از سه سال بحرانآفرینی در سوریه چه سودی عاید این کشورها شد، البته در جریان این مسئله، سوریه را تخریب کردند، اما در این مدت یک جریان تروریستی را در آنجا پرورش دادند و به مردم سوریه لطمه زدند.
بنابراین راهبرد جمهوری اسلامی ایران کاملا دقیق بود که سوریه را نباید بهعنوان محور مقاومت به بهانه دموکراسی تضعیف کنند، اما دموکراسی در سوریه باید عمیق شود و تحقق این موضوع در جریان مذاکرات سیاسی امکانپذیر است، از اینرو متأسفانه این موضوع را نپذیرفتند و امروز متوجه شدند که بحران سوریه برایشان دستاوردی نداشته است.
- با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی بهعلت تصرف اراضی و کشتن مردم، دشمن اصلی مسلمانان است، چرا جریانهای تروریستی بهویژه القاعده خود را مسلمان میدادند به رژیم صهیونیستی حمله نکردهاند؟
رئیس مجلس: این مسئله بسیاری مهمی است، زیرا در کارنامه این گروهها و جریانها یک حمله به این رژیم را ندیدهایم، اما به نظر من در مسئله تروریستها چند عامل باید بررسی شود، نخست اینکه نقطه شروع این جریان تروریستی در دهه قبل از جانب دستگاههای غربی بوده، به طوری که در زمان حمله شوروی سابق به افغانستان یک جریانی با اسم و عنوان مجاهدت شکل گرفت ولی برای مبارزه با شوروی در این کشور پایهگذاری شد.
در این خصوص، خانم بینظیر بوتو پس از فشارهای وارد شده مبنی بر اینکه پاکستان علت اصلی تشکیل جریان تروریستی بوده است گفت که این جریان در نتیجه یک مثلثی ایجاد شده است که یک ضلع آن امریکا و انگلیس بودند که این جربان را طراحی و هدایت کردند، یک ضلع دیگر آن دو کشور عربی منطقه بودند که هزینههای مالی تشکیل این جریان را پرداخت کردند و ضلع سوم این مثلث هم پاکستان بود که اجرای آن را برعهده داشت از این رو این اظهارات از زبان یک عنصر باتجربه و سیاسی پاکستان مطرح شده بود و به نظر میرسد روند تشکیل این جریان همان گونه بوده است، از طرف دیگر ما در مسئله عراق همین حادثه را مشاهده کردیم که در پشت صحنه دستگاههای غربی و برخی کشورهای عربی به این جریانها کمک میکردند.
از طرف دیگر در گروههای تروریستی همه جریانها اسلامی نیستند، برای مثال رهبران گروه داعش همه بعثی هستند و چون در جهان امروز مسئله مجاهدت در کشورهای اسلامی مهم شده، این گروه با این ابزار بهدنبال جذب افراد است.
در این باره برخی جریانهای اسلامی تندرو هم بهدنبال کارهای تروریستی هستند و این موضوع را نمیتوان نفی کرد. متأسفانه در تاریخ اسلامی همیشه چنین گرفتاریهایی وجود داشته و یک جریان معاویهمانندی بوده است که با جریانهای خوارج متحد میشد و امور را به هم پاسکاری میکنند، هماکنون هم جریانهای بینالمللی صهیونیستی امریکایی با دست افراد متحجر بهدنبال کسب فایده هستند.
حال اگر جریانهای اسلامی به دنبال مبارزه هستند چرا با دشمن اول عالم اسلام مبارزه نمیکنند، چرا بهجای برخورد با این موضوع، به جان مسلمانان با تفکرات و عقاید مختلف یک بار شیعه و یک بار علوی یا صوفی میافتند.
حال این موضوع مطرح می شود که آیا تمام شعارهای امریکا از زمان بوش برای مبارزه با تروریسم واقعیت داشته یا تحت این عنوان بهدنبال امور دیگری بوده است، در این خصوص من معتقدم که امریکاییها علم مبارزه با تروریسم را برافراشتند اما پشت صحنه این اقدام از جریانهای تروریستی استفاده ابزاری کردند، برای مثال ما در عراق اسناد و مدارک داریم که مقامات امریکایی در این کشورها با تروریستها جلسه گذاشتند، که این موضوع نشاندهنده این است که امریکا قصد مبارزه با این جریانها را ندارد که نتیجه این موضوع این شد که امریکاییها فکر میکردند که میتوانند از تروریستها استفاده ابزاری و تاکتیکی کنند، که قطعا این اقدام اشتباه راهبردی و تاکتیکی است زیرا وقتی تفکری ایجاد شد و رشد پیدا کرد نمیتوان با نیروی نظامی با آن مبارزه کرد.
در سفر اخیر من به یکی از کشورهای عربی منطقه به مقامات آن کشور گفتم که چرا شما در جریان جنگ عراق با ایران به صدام کمک کردید که آنها گفتند که یکی از اشتباهات ما کمک 40 میلیارد دلاری به صدام بود، همچنین این مقام عربی گفت که البته یکی دیگر از اشتباهات ما کمک به جریانهای تروریستی در افغانستان بوده است. از اینرو باید به این موضوع توجه کرد که اگر کشورهای جهان فکر میکنند که با تروریسم میتوانند برخورد تاکتیکی کنند، باید قبول کنند که دیگران هم میتوانند با این جریان همین برخورد را انجام دهند.
- در جنگ سه ساله سوریه شاهد کشته شدن افراد بسیاری بودیم، سؤالی که مطرح میشود این است که چه کسی هزینههای این جنگ را پرداخت می کند؟
آقای لاریجانی: این موضوع مسئله پنهانی نیست، زیرا برخی از مقامات کشورهای بزرگ غربی اعلام کردهاند که به معارضه چه میزان کمک کردهاند، البته آنها میگویند که ما به معارضه کمک میکنیم و نمیگویند که به تروریستها کمک میشود، اما کمکهای ارائه شده به معارضه جذب همان گروههای تروریستی میشود.
از طرف دیگر مقدار زیادی سلاح بهویژه سلاحهای پیشرفته در دست تروریستهای سوری هست که این موضوع نشاندهنده کمکهای کشورهای پیشرفته در مسئله سلاحسازی به گروههاست، البته شاید این کمک با یک واسطه داده شود اما معلوم است که این چرخه حمایتی از کجا تأمین میشود.
در منطقه هم برخی کشورها به کمک مالی و تسلیحاتی به این تروریستها مشهورند، اما مهم این است که کشورهای غربی وقتی کمک میکنند آتشی را میافروزند، بعد چون خود قادر به کنترل آن نیستند آن را رها میکنند که در مسئله عراق هم همین روند رخ داد.
یکی از دوستان ما با آقای طالبانی رئیسجمهور عراق صحبتی داشت و وی در این دیدار میگفت وقتی که پاول فهرست مراکز سلاح هستهای عراق را به شورای امنیت داد، ما بعد از مدتی آن را بررسی کردیم و دیدیم که از نقاط مطرح شده در آن فهرست، یک گاوداری و طویله بود.
امریکاییها در این موضوع پروفسور هستند که بیایند منطقه را آشوب کنند و بعد بهعلت عجز در مدیریت امور بروند و این امور و مشکلات به گردن کشورهای منطقه بیفتد.
در شرایط کنونی برخی اقدامات، دلایل و اظهارات برخی کشورهای منطقه برای حمایت از معارضان سوری و تحقق دموکراسی در سوریه بسیار خندهآور است، زیرا خود این کشورها بویی از دموکراسی نبردهاند و این جوک قرن اخیر است که خود کشورهایی که به صورت امیری و پادشاهی مدیریت میشوند، اینها نگران سوریه شدهاند، که این موضوع نشاندهنده اهداف پنهان این اظهارات و اقدامات است.
- پنج سرباز ایرانی به دست یک گروه تروریستی در پاکستان ربوده شده است، افکار عمومی هماکنون مطالبه میکند که ایران تلاش بیشتری برای آزادی این افراد انجام دهد، مجلس چه طرحی برای تحقق این موضوع دارد؟
رئیس مجلس: جنس این موضوع بیشتر جنبه امنیتی و سیاسی دارد و باید از دیپلماسی بیشتر استفاده کرد، ما تماسهای بسیاری با مسئولان پاکستان انجام دادهایم و حتی با رئیس سنای پاکستان هم به صورت مفصل صحبت کردیم. از طرف دیگر تماسهایی با گروهک تروریستی برای آزادی این عزیزان برقرار شده است و من به صراحت میگویم که ایران رابطه بسیار دوستانهای با کشور اسلامی پاکستان دارد و با وجود تغییرات سیاسی همیشه روابط اقتصادی و سیاسی دو کشور وجود داشته است اما همیشه به مقامات این کشور گفتهایم که نیروی امنیتی پاکستان نیروی قوی در منطقه است نباید طوری شود که جریانهای تروریستی و اغتشاشگر بتوانند از سرزمین پاکستان استفاده کنند و روابط دو کشور را تحت الشعاع قرار دهند.
به هر حال این حادثه و حادثههای قبلی نگرانیهایی در ایران بهوجود آورده و به صورت مرتبط مسئولان پاکستانی توضیح میدهند که اینها گروههای اشرار هستند و ما برخورد میکنیم اما انتظار ایران این است که نیروی امنیتی این کشور برخورد روشنی با این گروهها انجام دهد.
اخیرا به من گزارشی دادند که صحبتهای مثبتی برای آزادی پنج مرزبان انجام شده است و من امیدوارم که در چند روز آینده این به نتیجه برسد و ما حتما فشارهایمان را برای حل این موضوع به پاکستان میآوریم.