ناهمسازی دولت ها در تعریف حوزه های همکاری ،
چالش های اجماع سازی در عرصه نظام بین الملل
روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، اجماع سازی هنجاری در عرصه نظام بین الملل را روز به روز دشوار تر کرده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،گروه بیست در کنار برخی از نهادهای دیگر نظام بین الملل، یکی از نهادهای مهم اجماع ساز در حوزه مدیریت نظام بین الملل بوده است. در واقع بعد از سر برآوردن قدرت های نوظهور در عرصه نظام بین الملل، گروه بیست به نهادی تبدیل شد که در تلاش بود در حوزه اقتصادی و تا حدودی در حوزه های سیاسی و امنیتی، هنجارها و قواعد لازم برای حفظ ثبات نظام بین الملل را برسازد.
زمینه نظری
اجلاس اخیر گروه بیست نشان داد که از جمله به دلیل روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، اجماع سازی هنجاری در عرصه نظام بین الملل روز به روز دشورار تر شده است.
با این توصیف چرا دشوارترین حوزه ها برای اجماع سازی در دنیای امروز، سازوکارهای مواجهه با جهانی شدن؛ تعریف تروریسم؛ الگوهای همکاری امنیتی بین المللی؛ نحوه مواجهه با بحران آوارگی و مهاجرتی و هنجارسازی برای مدیریت بحران های اقتصادی ، می باشد.
بخش اقتصاد و تجارت
امکان بر هم خوردن نظم هنجاری اقتصادی کنونی نظام بین الملل یکی از نگرانی های عمده بسیاری از کشورها به ویژه آلمان به عنوان میزبان اجلاس اخیر گروه بیست بوده است. این نگرانی نیز تا حدود زیادی از وجود رگه های اجتماعی و حتی حکومتی قدتمند طرفدار نگرش های حمایت گرایانه اقتصادی در اروپا و آمریکا بر می خیزد. می دانیم که دکترین "اول آمریکا" ی رئیس جمهور جدید آمریکا نیز واجد مولفه های قدرتمند حمایت گرایانه در حوزه اقتصادی و تجاری است. به این معنا که مقامات آمریکا با استفاده مکرر از واژه "تجارت منصفانه"، خواهان بازنگری در برخی پیمان های تجاری جهانی هستند که به دلیل غیر منصفانه بودن تعاملات تجاری در آنها، موجبات متضرر شدن آمریکا را فراهم کرده اند. بیانیه پایانی اجلاس گروه بیست نیز نشان از تضعیف رویکردهای مخالف حمایت گرایی در اقتصاد جهانی بود چرا که با اصرار آمریکا، واژه های مرتبط با به رسمیت شناختن ابزارهای مشروع دفاع تجاری، در بیانیه گنجانده شد. بر هم خوردن نظم هنجاری اقتصادی کنونی نظام بین الملل می تواند پیامدهای متعددی به همراه داشته باشد. یکی از پیامدها، حرکت جهان به سمت رقابت های شدید و گاهی مخاصمانه اقتصادی است. رقابتی که می تواند به رقابت ها و تنش های ژئوپلتیک نیز منجر شود. نگرانی دیگر آن است نهادهای نظم هنجاری فعلی از جمله سازمان تجارت جهانی و گروه بیست، محلی برای حل و فصل اختلافات تجاری بین اعضاء هستند و در صورت تضعیف این نهادها، مدیریت بحران های اقتصادی بسیار دشوار خواهد شد. نگرانی دیگر آن است که حرکت ها و راهبردهای حمایت گرایانه، به ورود جهان به رکود اقتصادی جدیدی منجر شود. تضعیف مشارکت جمعی برای تقویت نهادهای نظم اقتصادی فعلی و تقویت راهبردهای انزواطلبانه و دوجانبه گرایانه به جای چند جانبه گرایی در عرصه اقتصاد بین الملل نیز دیگر نگرانی موجود است. شاهد مثال روشن این مسئله آن است که با خروج آمریکا از پیمان اقلیمی پاریس، نگرانی از انجام اقدامات مشابه از طرف هندوستان و چین به عنوان دیگر کشورهای عمده تولید کننده گازهای گلخانه ای فزونی یافته است.
از این منظر، در جریان اجلاس اخیر گروه بیست شاهد هشدار رئیس کمیسیون اروپا به آمریکا بودیم. یونکر در جریان اجلاس هشدار داد که اگر ترامپ سیاست های حمایت گرایانه اقتصادی را دنبال کند و یک جنگ تجاری را از جمله در حوزه تعرفه های فولاد آغاز کند، با واکنش اروپا مواجه خواهد شد. یونکر در کلماتی که به صورت واضح به ترامپ باز می گشت گفت"معاهده اخیر تجارت آزاد اروپا و ژاپن نشان می دهد که اروپایی ها اسیر حمایت گرایی نخواهند شد" نخست وزیر هند نیز در جریان این اجلاس بیان داشت که " افزایش حمایت از تولید، جهانی شدن را تهدید می کند"
حوزه امنیت
یکی از روندهای اخیر در حوزه امنیت نظام بین الملل، تغییر در الگوهای همکاری امنیتی بوده است. در واقع پدیدارهایی چون برگزیت و ترامپ، الگوهای همکاری امنیتی بین المللی را تغییر داده اند. به عنوان مثال، در روند اخیر، توازن بین اروپاگرایی؛ آتلانتیک گرایی و جهان گرایی بسیاری از کشورهای اروپایی برهم خورده است و در نتیجه گرایش به سمت خوداتکایی ژئوپلتیکی و امنیتی و برسازی نهادهای امنیتی جدید را در این کشورها افزایش یافته است. به عنوان مثال می دانیم که اخیرا حزب محافظه کار خانم مرکل در برنامه انتخاباتی 2017 خود، آورده است که "زمانی در گذشته می توانستیم به دیگران بطورکامل اتکا کنیم ، (اما ) ما اروپایی های باید سرنوشت خود را هرچه قاطعانه تر از گذشته در دستان خود بگیریم."
فقدان نگاه و راهبردی مشترک بین آمریکا و بسیاری از کشورهای عضو گروه بیست در خصوص پدیده تروریسم نیز یکی دیگر از حوزه های تنش زا خواهد بود. در ماه های اخیر شاهد تلاش های آشکارتر آمریکا برای تحمیل تعریف خود از پدیده تروریسم (مثلا تلاش برای قرار دادن ایران و اخوان المسلمین در کنار جهادگرایی سلفی) و سازوکارهای مبارزه با این پدیده بوده ایم. مسئله ای که به احتمال زیاد از جمله با مقاومت کشورهای اروپایی، چین و روسیه مواجه خواهد شد و شکل گیری اجماع برای مبارزه علیه تروریسم را مشکل تر خواهد کرد.
پدیده آوارگی و مهاجرتی
فقدان نگاه و راهبرد مشترک کشورهای عضو گروه بیست در خصوص پدیده آوارگی و مهاجرتی، یکی دیگر از حوزه ای تنش زا خواهد بود. اتحادیه اروپا، سازمان ملل و برخی از کشورهای گروه بیست قائل به لزوم تمرکز قدرت های اقتصادی به معضل فقدان توسعه کشورهای فقیر و لزوم همراهی کشورهای توسعه یافته در پذیرش آوارگان و مهاجران هستند. دولت آلمان به عنوان مثال، مشکلات آفریقا و آوارگان آفریقایی را به یکی از محورهای اصلی مذاکرات گروه بیست بدل ساخت و 300 میلیون دلار برای توسعه قاره آفریقا اختصاص داد. حال آنکه دولت آمریکا نگاهی غیر منعطف به ورود آوارگان به خاک این کشور دارد و تا کنون رغبتی به ایده های مرتبط به ایجاد صندوق کمک های توسعه ای نشان نداده است. بیانیه پایانی اجلاس اخیر گروه بیست نیز نشانه ای از رسیدن به اجماعی گسترده برای مواجهه با بحران توسعه ای آفریقا و یا پدیده آوارگی و مهاجرتی در خود نداشت.
ابهام در روابط آینده چین و آمریکا
چین و آمریکا قدرتمندترین قدرت های اقتصادی عضو گروه بیست هستند. از این منظر همکاری و هماهنگی آمریکا و چین یکی از مقوم ها و موتورهای محرکه اصلی گروه بیست و همچنین اجماع سازی در عرصه بین الملل است. این در حالی است که آمریکا اخیرا تصمیم گرفته است نزدیک به دو میلیارد دلار تسلیحات به تایوان بفروشد؛ یکی از بانک های مهم چین را به بهانه کمک به برنامه پولشویی کره شمالی تحریم کرده است؛ چین را تهدید به اعمال تحریم های جدید واردات فولاد کرده است و از همه مهمتر، کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا مجوز پهلوگیری ناوهای آمریکایی در بنادر تایوان را صادر کرده است که به معنای گذار از سیاست 40 ساله "چین واحد" واشنگتن بوده است. بدیهی است به نسبت افزایش تنش ها و احتمالا منازعات امنیتی، ژئوپلتیکی و تجاری بین چین و آمریکا، توان مدیریت بحران نهادهایی چون گروه بیست نیز تقلیل می یابد.
رقابت مرکلیسم و ترامپیسم
اجلاس گروه بیست را شاید بتوان به عنوان نمادی از رقابت نظم هنجاری مورد نظر خانم مرکل صدر اعظم آلمان و میزبان نشست بیست و نظم هنجاری مورد نظر ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نظر بگیریم. کم نیستند تحلیل گرانی که آلمان را رهبر دنیای آزاد در عصر آمریکای تکرو و یک جانبه گرا می دانند. به عنوان مثال روزنامه اکونومیست اخیرا در مقاله ای متذکر شده است که آلمان جهان را رهبری نمی کند. بلکه آلمان الگویی برای روابط بین الملل در جهان است. به اعتقاد این روزنامه، ترکیب آرمانی و متمایز چند جانبه گرایی برلین و مورد به مورد عمل گرایی آن؛ سرمشق بسیاری از کشورهای جهان شده است. در این نگاه قدرت امروز آلمان نه معلول استیلایش بلکه محصول شبکه ای فشرده و متراکم و بی نهایت متوازن و بی نهایت حساب شده از ارتباطات اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک است. البته می دانیم که آلمان خود تمایلی به نقش آفرینی به عنوان مدافع اصلی ارزشهای لیبرال ندارد چرا که برای این کشور بسیار پرهزینه خواهد بود، با این وجود، حداقل گرایشات عمومی در اروپا به صورت نسبی خواستار پذیرش این نقش توسط آلمان هستند. به عنوان مثال نظر سنجی اخیر موسسه پیو نشان می دهد که 52 درصد اروپایی ها معتقدند مرکل در امور جهان کار درست را انجام می دهد. از طرف دیگی شاهد آن هستیم که تنها کشوری که ترامپ پیش از اجلاس گروه بیست به آن سفر کرد لهستان بود. کشوری که به پسر بد اروپا معروف است چرا که همگرایی ضعیفی با هنجارهای حقوق بشری اروپایی دارد و در حوزه حکمرانی، در حال دور شدن از هنجارهای اروپایی است. در ضمن این کشور به همراه آمریکا از کشورهای عمده تولید کننده گازهای گلخانه ای است و همچنین همراه آمریکا، مخالف خط لوله نورث استریمی است که امکان افزایش دو برابری صادرات گاز روسیه به المان را فراهم می کند.
حرکت به سمت خروج از سایه آمریکا
به نظر می رسد اجلاس گروه بیست را بتوان به عنوان گامی هر چند کوچک در مسیر خروج بسیاری از کشورهای عضو گروه بیست از سایه آمریکا و تقلیل نقش آمریکا به عنوان رهبر اصلی جامعه بین الملل به شمار آورد. می دانیم که اتحادیه اروپا، با الزامات و فشارهای ساختاری جدیدی مواجه شده است از جمله: آمریکای کمتر متعهد به هنجارهای دنیای لیبرال و کمتر متعهد به به نگاه داشتن چتر امنیتی بر فراز اروپا؛ کنشهای روسیه ای که از منظر ژئوپلتیکی جسورتر از پیش است و فشارهای امنیتی و پناه جویی از جانب مرزهای جنوبی قاره. به نظر می رسد الزامات ساختاری مورد اشاره، این احساس را در اروپا تقویت کرده باشد که بهتر است تمام تخم مرغ های امنیتی و اقتصادی خود را در سبد آمریکا قرار ندهد. جالب اینجاست که این مسئله مختص کشورهای اروپایی نیست. به عنوان مثال مقامات ارشد کشورهای استرالیا؛ کانادا و آرژانتین که همگی عضو گروه بیست هستند، اخیرا با استفاده از واژگانی در ظاهر متفاوت بر این نکته تاکید کرده اند که دولت جدید آمریکا هنجارهای رهبری نظام بین الملل را زیر سئوال برده است و در نتیجه کشورهای متبوع آنها باید به سمت خوداتکایی ژئوپلتیکی حرکت کنند. وزیر خارجه استرالیا اخیرا اعلام کرده است که بسیاری از شرکای منطقه ای آمریکا در یک الگوی همکاری راهبردی قفل شده قرار دارند و در انتظارند ببینند ترامپ به کجا می رود. در ضمن می دانیم که امریکا اخیرا با خروج از پیمان ترانس پاسیفیک ژاپن را در موقعیت تجاری دشواری قرار داده است.
=========================
نویسنده : دکتر حسین مفیدی احمدی - پژوهشگر سیاست در اروپا