آیا اوباما مجری طرح هرج و مرج هدایت شده در خاورمیانه بود؟
عملکرد باراک اوباما پیامدهای ویرانگر و کم سابقه ای بر خاورمیانه برجای گذاشته است بطوریکه دکترین وی را می توان در چارچوب هرج ومرج هدایت شده برای ایجاد خاورمیانه جدید تعریف کرد.
دومین دوره ریاست جمهوری باراک اوباما در امریکا رو به پایان و رقابت های انتخاباتی میان هیلاری کلینتون هم حزبی اش و دونالد ترامپ از حزب جهوری خواه در جریان است. اوباما با شعار تغییر توانست نظر افکار عمومی در امریکا را به خود جلب کند و با شکست دادن رقبای خود در دو دوره ریاست جمهوری به کاخ سفید گام نهد. وی در حوزه سیاست خارجی هم رویکرد دیپلماسی و مذاکره و تعامل با دشمنان را مطرح کرد.
پیش از اوباما، جرج بوش در دو دوره متوالی ریاست کاخ سفید را به عهده داشت و در دوره وی بود که به بهانه حملات تروریستی به برج های دوقلو در نیویورک در سال 2001 به افغانستان و دو سال بعد به عراق لشکر کشی شد. دو جنگی که پیامدهای بسیار منفی بر وجهه امریکا در جامعه جهانی وارد کرد و تبعات منفی سیاسی و اقتصادی در داخل امریکا به جا گذاشت. همین پیامدها باعث شد تا باراک اوباما با شعار تغییر، آرای مردم را به خود جلب کند و با گام نهادن به کاخ سفید صفحه جدیدی از سیاست داخلی وخارجی امریکا را به نمایش بگذارد.
برای بسیای از کارشناسان این سوال مطرح بود که در دوره اوباما آیا استراتژی امریکا در حوزه سیاست خارجی تغییر کرد یا این تغییرات صرفا محدود به تاکتیک ها بود؟ اکنون اوباما در هفته های پایانی دومین دوره حضورش در کاخ سفید سر می برد و با بررسی عملکرد وی در حوزه سیاست خارجی به ویژه در خاورمیانه می توان به این سوال پاسخ داد.
پاسخ به این سوال از این جهت اهمیت دارد که بسیاری از سیاستمداران راهیابی اوباما به کاخ سفید را فرصتی برای حل مسایل منطقه از جمله مسئله فلسطین، دموکراتیزه شدن کشورهای عربی، حل مسایل ایران امریکا و... می دانستند، اما اکنون در هفته های پایانی دوره اوباما، نه تنها هیچ یک از این چالش ها حل نشده، بلکه خاورمیانه دستخوش جنگ ها و درگیری هایی شده که بطور مستقیم وغیر مستقیم دولت امریکا در آنها به نوعی دخالت داشته است. با این تفاوت که این بار امریکایی ها به جای لشکرکشی بر اساس راهبرد معروف هرج ومرج سازنده سعی کردند ازطریق ایجاد بی ثباتی هدایت شده با ابزارهای رسانه ای و بکارگیری بازیگران مختلف داخلی وخارجی طرح های خودرا در منطقه پیگیری کنند.
این موضوع از این جهت اهمیت داشت که برای دومین بار ابهت رژیم صهیونیستی در جنگ با حزب الله لبنان در سال 2006 شکسته شد و بر اساس گزارش 18 نوامبر 2006 مرکز تحقیقاتی گلوبال ریسرچ طرح خاورمیانه جدید رایس- اولمرت با عنوان هرج و مرج سازنده برای ترسیم دوباره خاورمیانه مطرح شد.
در روزهای اوج حمله تل آویو به جنوب لبنان، ایهود اولمرت نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی و کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا رسانه های جهان را از این موضوع آگاه کردند که اجرای پروژه خاورمیانه جدید از لبنان آغاز شده است.
براساس این گزارش؛ 'اعلامیه مشترک رایس و اولمرت درباره شکل گیری خاورمیانه جدید در حقیقت تاکید بر 'نقشه راه نظامی' امریکایی- صهیونیستی برای خاورمیانه بود. این پروژه که از سال ها پیش در حال طراحی بوده شامل ایجاد ناآرامی، شورش و خشونت در خاورمیانه می شود. در آن مقطع بسیاری از تحلیلگران از کنار این طرح به سادگی گذشتند در حالیکه به نظر می رسد جای آن داشت که با شناسایی ابعاد این طرح، از پیامدهای آن بر خاورمیانه جلوگیری می شد در هر حال دو سال بعد اوباما به کاخ سفید پای گذاشت و دو سال پس از به قدرت رسیدن اوباما وقایعی در خاورمیانه وشمال افریقا با عناوین مختلف بهار عربی و... به وقوع پیوست اما این وقایع در سوریه برخلاف قیام های مردمی در یمن و بحرین با تمرکز ویژه امریکا و متحدان غربی و منطقه ای اش وارد فاز مسلحانه و خونباری شد که با توجه به حضور این کشور در محور مقاومت روشن شد که آنچه در این کشور در حال ظهور و بروز است چیزی جز همان طرح هرج و مرج هدایت شده نیست که از سوی دولت اوباما اجرامی شود.
در این راهبرد آمریکا با استفاده از بازوهای منطقهای خود جنگ سوریه را طایفهای و مذهبی معرفی و بخش زیادی از افراطیون را از سراسر جهان وارد سوریه کردند. این رویکرد از دو جنبه مهم بود؛ اول اینکه هم کشورهای غربی و هم متحدان منطقه ای آمریکا نظیر عربستان سعودی، قطر، اردن از لوث وجود افراطیون که گاهی مشکلاتی را برای آنها رقم میزدند خالی شده و از سوی دیگر در جنگ بین سلفیهای تندرو و القاعده با حکومت سوریه، هر دو طرف ضعیف میشوند که این نیز به سود آمریکاست.
اکنون روشن شده که عناصر کلیدی گروههای تروریستی در سوریه تحت مراقبت و حمایت سازمانهای اطلاعاتی کشورهای ترکیه، عربستان، قطر و اردن هستند و از طریق همین سازمانها به پول، تجهیزات و مهمات امریکایی دسترسی مییابند. همان استراتژی هرج و مرج سازنده یا مدیریت شده که تحت مراقبت و کنترل آمریکا و متحدان منطقهای اش دنبال میشود.
در این ارتباط می توان به اظهارات حسین امیر عبداللهیان دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل اشاره کرد که اخیرا در باره جزئیات سفر 3 سال پیش بندر بن سلطان رئیس وقت سرویس امنیتی عربستان به روسیه گفت که بندر بن سلطان در این سفر به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه صراحتاً اعلام کرده بود که برای سرنگونی اسد همه گروههای مسلح جهان را در سوریه جمع کردهایم و هدف ما این است که با فعالیت این گروههای مسلح در سوریه، اسد سقوط کند.
به گفته امیر عبداللهیان، بن سلطان در پاسخ به طرف روسی که پرسیده بود می دانید که گروههای مسلح پس از سقوط دمشق به ریاض خواهند آمد گفته بود بلی این را میدانیم ولی بلا فاصله پس از سقوط اسد، همه گروههای مسلح را در سوریه بمباران و نابود میکنیم.
با تشریح این شرایط اکنون درک کردنی است که چرا دولت اوباما از شکست گروههای تروریستی در حلب نگران و اعلام کرده است که به گفتگو با روسیه در باره بحران سوریه پایان می دهد. آیا این نگرانی ناشی از شکست طرح خاورمیانه جدید امریکا از طریق هرج ومرج هدایت شده نیست؟
بررسی عملکرد دولت اوباما در لیبی، مصر، بحرین ویمن و دیگر کشورهای منطقه نیز در جای خود می تواند این موضوع را آشکارتر کند.
----------------------------
بررسی و تحلیل / رضا محمدمراد